جدول جو
جدول جو

معنی لب جویدن - جستجوی لغت در جدول جو

لب جویدن
دندان گرفتن لب از شرم یا تاسف، لب خاییدن
تصویری از لب جویدن
تصویر لب جویدن
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لب گزیدن
تصویر لب گزیدن
به دندان گرفتن لب، کنایه از اظهار تاسف، پشیمانی یا تعجب، برای مثال سوی من لب چه می گزی که مگوی / لب لعلی گزیده ام که مپرس (حافظ - ۵۴۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لب گزیدن
تصویر لب گزیدن
کنایه از اظهار تاسف و پشیمانی
فرهنگ لغت هوشیار
یخ را باد ندان خرد کرده و خوردن، بیهوده گفتن: یخ مجو پوچ مگو طعنه چون برف مزن ای مخالف توهمی راه رو وحرف مزن. (گل کشتی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لب گزیدن
تصویر لب گزیدن
((~. گَ دَ))
تأسف خوردن، پشیمانی نمودن
فرهنگ فارسی معین